سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 در گوشی..! - حاج رضوان


در گوشی..!

جمعه 86 اسفند 17 ساعت 2:30 عصر

 

 

تو یادداشت قبلی یکی تو دلم داشت رخت می شست

بین خودمون بمونه الانم یه صداهایی می یاد اما شاید ربطی به من نداشته باشه که دباره ش فکر کنم (این میتونه یه درگیری دائمی بشه با خودم خدا نکرده مریض که نیستم!؟) !) 

این روزها (در حالی که یه موجود ناشناخته در من (بدون ) حضور داره)مراقب خودم هستم که یه وقت صاحبم نشه!

خدائیش عجیب نیست ها .! تو دنیای دیوونه ما که رسمه . یهو مهمونه می یاد میشه صاحب خونه. کاره دیگه  آدم باید کلاهشو قاضی کنه.

مردمم که عقلشون به چشمشونه(دور از جون شما البتهhttp://www.parsiblog.com/Images/Emotions/164.gif).. دو روز دیگه می بینی همسایه تم به نفع طرف قلدره تو رو انکار کرد!

اینو گفتم که حواستون باشه! البته شما که استاد مایی اما خدا رو چه دیدی شاید یه روز به هم رسیدیم و .. اون روز اگه منو دیدین لطفا به جا نیارین (!!)

آدم که عرضه نداشته باشه تمامیت خودشو حفظ کنه همون بهتر که ...!!!

شرمنده م که مجبورم حرفمو سانسور کنم .

 

 

 

 


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]